• وبلاگ : كاش طوفاني بگيرد.......
  • يادداشت : من مريض عشقم
  • نظرات : 10 خصوصي ، 27 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    خانم زينب اشاره كردند تا مردم ساکت شدند و نفس مردم در سينه‌ها حبس شد، بعد از ستايش خداوند و صلوات بر پيامبر فرمودند:

    "مردم كوفه! مردم مكار فريبكار! مردم خوار و بي مقدار!

    بگرييد كه هميشه ديده‏هاتان گريان و سينه‏هاتان بريان باد! شما همانند زنى رشته‏باف هستيد كه آنچه را بافته است از هم جدا سازد. پيمان‏هاى شما دروغ است و چراغ ايمانتان بى فروغ. مردمى هستيد لاف زن و بلند پرواز! خود‌نما و حيلت‏ساز! دوست كُش و دشمن نواز! چون سبزه پارگين(داراي ظاهري زيبا و باطني فاسد)، درون سوگنده و برون سوسبز و رنگين، نابكار و چون سنگ گور نقره آگين .

    چه كار زشتي كرديد! خشم خدا را خريديد، و در آتش دوزخ جاويد خزيديد.

    خطابه‌اي که حضرت در بازار کوفه داشتند، نمايش حاکم کوفه را نمايش رسوايي او مي‌کند. مردمي که هلهله کنان و شادي کنان به استقبال کاروان اسرا مي‌رود با سخنان داغدار حضرت سراسر اشک و گريه مي‌شود و بلاغت کلام ايشان موجب خشم مردم نسبت به حاکمان مي شود.

    مي‌گرييد؟! بگيرييد! كه سزاوار گريستنيد نه در خور شادمان زيستن. داغ ننگى بر خود نهاديد كه روزگاران بر آيد و آن ننگ نزدايد!

    اين ننگ را چگونه مى‏شوئيد؟ و پاسخ كشتن فرزند پيغمبر و سيد جوانان بهشت را چه مى‏گوييد؟ و چراغ راه شما مردم زشت كه در سختى يارتان بود و در بلاها غمخوار. نيست و نابود شويد اى مردم غدار .

    هر آينه باد در دست داريد، و در معامله‏اى كه كرديد زيانكار! و به خشم خدا گرفتار، و خوارى و مذلت ‏بر شما باد. كارى سخت زشت كرديد كه بيم مى‏رود آسمان‌ها شكافته شود و زمين كافته و كوه‌ها از هم گداخته.