در زمزمه رود صدایت جاری است
بر سینه جاده جای پایت جاری است
رفتی و هنوز در رگ و ریشه من
آرامش گرم دستهایت جاری است
ده سال تمام داغدارت بودم
فانوس شکسته مزارت بودم
آن روز که پشت نخلها جان دادی
ای کاش، ای کاش، در کنارت بودم...
شلمچه ! چه کردی روایت شدی ؟
ضریح بلند زیارت شدی
تمام بشر از تو دم میزنند
به عشق تو در خون قدم میزنند
چه کردی که خاک تیمّم شدی
و سرچشمه عشق مردم شدی
درخلوت تنهایی ام
حضور مبهمت و تصویر گنگ نگاهت
مرهمی است بر دردهای کهنه دلم...
((نورا))
نوشته شده توسط :
نظرات دیگران
[ نظر]