ml>
از هستی خویشتن رها بایى شد
از دیو خودی خود جدا باید شد
آن کس که به شیطان درون سرگرم است
کی راهی راه انبیا خواهد شد
تا بارانی نشوید .........
تا بارانی نبارید .. چشمه ها نجوشید... سال ها امدند و رفتند
اما ابری نبارید و بارانی نبارید در جستجوی آب گوش ها تیز شد ... به ناگاه صدایی شنیده شد (( تا بارانی نشوید .. باران نمی بارد)).برخی گفتند از بی حوصلگی است ..
برخی گفتند : (( هذیان تشنگی است )) اما نباریدن باران و تشنگی نه هذیان گویی بود و نه از بی حوصلگی... چاره ای نبود باید بارانی می شدند تا باران ببارد
اینک نیز چاره ای نیست باید بارانی شویم تا باران ببارد
نوشته شده توسط :